1 Like
http://whae.blogfa.com/post/26
نزدیکیهای گهوارهی دید، جایی است به نام «چاه مرتاض علی» که بعضی ها میگویند «چاه مرتضی علی» ولی همان اولی درست تر است. برای رفتن به آنجا باید پلکان گهواره دید را که از بوستان کوهپایه شروع میشود پیمود و بعد از رسیدن به گهواره دید از طریق راه پیاده رو سنگلاخی که بر بالای کوه از طرف گهواره دید به سمت مشرق کشیده شده پیش رفت و بعد از طی حدود 700 متر خاکی به آنجا رسید . آسانترین راه رسیدن به چاه به این صورت که باید تا گهوارهی دید و جاده اسفالته ی پشت گهواره را تا انتهایش طی کرد، ساختمان از آنجا دیده میشود
این ساختمان دارای چند اطاق و ساختمانی قدیمی به سبک زمان صفویه است و مصالح ساختمانی آن از سنگ و ساروج می باشد. آنچه که حدس زده شده این است که شاید یکی از پرستشگاههای زرتشتیان بوده که پس از اسلام با احداث محرابی به صورت عبادتگاه اسلامی در آمده است. در زیر طاقنمای این ساختمان چاه و سردابه مانندی وجود دارد که به صورت مورب و کج در دل سنگ کوه ایجاد شده و دارای پله هایی ناهموار و شیبی تند و دهنه ای تقریبا تنگ است. در انتهای آن محوطه ای است تقریبا باز و خنک که آب چکه ای هم حوض آن را پر می کند درون چاه داخل این ساختمانِ، تازه بازسازی شده ودارای یک سردر نسبتا قدیمی است که قوسی شکل بوده و بر روی آن فرشی آویزان است که زیر آن فرش ماشینی «بسم الله الرحمن الرحیم» یک کتیبه هست به تاریخ ۱۳۲۸ قمری (کمی کمتر از ۱۰۰ سال پیش. یک سال بعد از پیروزی مجاهدین و فتح تهران و فرار محمدعلی شاه قاجار). چند کتیبه ی دیگر هم دور تا دور ورودی و اطراف آن هست که معمولا خیلی محو شده اند و به سختی خوانده میشوند. قدیمی ترین کتیبه این بنا مربوط به سال ۱۰۱۲ قمری (دوران صفوی) است. اما خود چاه یک غار طبیعی با شیب خیلی تند که در حال حاضر پله برایش ساخته اند و برای تامین روشنایی معمولا دور و بر ورودی شمع نذری پیدا میشود و از طنابهایی که به دیوارهای اطراف نصب شده هم میتوان برای پایین رفتن کمک گرفت، تشکیل شده است پس از پیمودن تقریبا ۱۵ پلهی تند رو به پایین، یک راهروی مسطح رو به جلو وجود دارد که ته آن راهرو مسطح، فضای نه چندان بزرگی به ارتفاع ۱۵۰ تا ۱۸۰ سانتیمتر، به صورتی که وسطش یک سنگ یادبود نصب گشته مورد توجه قرار میگیرد. معمولا همیشه روی سنگ چند شمع روشن میبینید روی سنگ نقش یک شمع کشیده اند. درون شعله نوشته شده است : «یا هو/ ای تو را با هر دلی رازی دگر». بالای تنه شمع نوشته شده: «حضرت مرتاض علی شاه که در قرن دوم هجری در این مکان بوصال معشوق رسید». زیر این نوشته هم غزلی از حافظ هست با مطلع: «گلغذاری ز گلستان جهان ما را بس» پایین سنگ تاریخ نصب آن را نوشته اند: به تاریخ ۲۶ تیرماه ۱۳۷۲ باستان شناسان می گویند این مکان و چاه آن معبد زرتشتیان و حکام قبل از اسلام بوده است که پس از اسلام به محل عبادت و ریاضت عارفان و مرتاضان تبدیل شده است. گروهی از مردم نام این محل را بر گرفته از فردی به نام (( مرتاض علی )) میدانند که او در این مکان به عبادت و ریاضت مشغول بوده است و معتقدند که در ته این چاه مدفون است. گروهی هم این مکان را قدمگاه حضرت علی ( ع ) دانسته و به آن (( چاه مرتضی علی ( ع ) )) می گویند . اما این باور نمیتواند چندان صحیح باشد
...
Die iranische Großstadt Schiraz ist die Hauptstadt der zentralen Südprovinz Fars und gehört zu den fünf größten Städten Irans.Sie liegt etwa 700 km südlich von Teheran im südlichen Zagrosgebirge auf etwa 1500 m ü. NN. Das Klima ist relativ angenehm und mild. Man nennt die für ihre Gartenkultur berühmte Stadt den Garten des Iran. Ihr Blumenreichtum und die berühmten Rosenzüchtungen geben ihr ein spezifisches Gepräge, das schon bei der Auffahrt durch den äußeren Torbogen auffällt.Der früheste Hinweis auf die Stadt findet sich auf elamitischen Schrifttafeln von 2000 v. Chr., die im Juni 1970 gefunden wurden. Die Umgebung der Stadt war schon vor mehr als 2500 Jahren das Kernland des achämenidischen Persien. In Schiraz sind die zwei berühmtesten Dichter Persiens in anmutigen Mausoleen am Stadtrand begraben: Hafis (1320 bis 1398) und Saadi (1184 bis 1282). Neben den beiden wirkte hier auch Omar Khayyam.