0 Likes
اشکال خودانگیخته و مفصلبندی فضا:
هنر محسن وزیری مقدم
دکتر حمید کشمیرشکن
محسن وزیریمقدم در طی هفت دهه بهعنوان هنرمند، معلم و نویسندهای پرتوان در حیاتیترین دوران هنر ایران فعالیت کردهاست. او همچنین در این سالها شاهد دهههای تغییرات و تحولات بنیادی در سیر هنر غربی ازجمله افول مدرنیسم و تولد هنر معاصر بودهاست. با نگاهی به گسترهݘ وسیع آثار وی گرچه بهنظر میرسد که ترجیحات بافتاری این تغییرات را جذب کرده، ولی آگاهانه الگو و خطمشی هنری خود را برگزیدهاست که نمیتوان دنبالهروی دقیق هیچیک از قالبهای پیشساخته نامیدشان. بعلاوه وزیری از طریق فعالیتهای آموزشی و نوشتههایش در دهههای 1340 و 1350 نقشی اساسی در ترویج نقاشی و مجسمهسازی مدرن بهعنوان اشکالی برای بیان هنری ایفا کردهاست. این فعالیت در حقیقت در راستای تلاشهای پیشگامان نسل قبل شکل گرفت که در نهایت منجر به پذیرش شعر، ادبیات و هنر نو شدهبود. در امتداد سالهایی که مشغول تدریس در دانشکده هنرهای زیبا و دانشکده هنرهای تزئینی بود گروهی از هنرمندان نوگرای نسل جدید را بهگونهای پرورش داد که بسیاری در دهههای آتی به تأثیرگذارترین هنرمندان نسل خود تبدیل شدند.1
سالهای دهه 1340 و 1350 همچنین شاهد توجه ویژه به موضوع هویت ملی و فرهنگی همراه با تجلیل از «هنر ملی» و بازنمود آن در فرهنگ و هنر ایران بود. ایدهای که سپس در آثار بسیاری از هنرمندان نوگرا متجلی شد. دقیقاً در همین بافتار است که هنر وزیری بهنظر کاملاً خود-تعین و مستقل میآید، درحالیکه از هرگونه جریان یا گرایش محبوب در کشور فاصله میگیرد. وی برخلاف بسیاری از هنرمندان همنسلش که عمیقاً با مسأله هویت فرهنگی در راستای اقتباس از الگوها و قالبهای سبکی غربی درگیر بودند آگاهانه از بازتاب هر موضوع محلی دوری میکند. شاید بیش از بسیاری ازمدرنیستهای ایرانی از بازنمایی ارجاعات روایی و ادبی به دلالتهای اسطورهای یا عرفانی ویژه ایرانی پرهیز میکند. او ترجیحاً بر این باور است که هرگونه تلاش در راستای ساخت «هنر ایرانی» محکوم است، چراکه محدودیت را بر هنر و اصل آن تحمیل خواهد کرد.
هرچند وزیری از عناصر برگرفته از هنر و معماری ایرانی در کارهای اولیهاش در دهه 1330 بهره گرفت که در بسیاری از آنها شیوههای آشنای مدرن مانند فوویسمِ ماتیس و اشکال هندسی، چکیده و رنگینِ پل کله بازتاب دادهشدهاند، اما هرگز در دوره های بعدی به این رویه بازنگشت. از همینرو ارزشهای انتزاعی اشکال، رنگها، خطوط، ریتم و حرکت فضای اثر از متمایزترین ویژگی کارهای وی در سراسر دوران طولانی کار حرفهای وی محسوب میشوند. در کارهای بعدی، وی با استفاده از اشکال دو بُعدی هندسی با رنگهای درخشان، آثار تجربی متنوعی را با بهرهجویی از گسترهای از مواد و رسانهها خلق کرد. در این نمونهها (بهویژه در "نقاشیهای شنی") نشانههایی از تأثیر «هنر بیشکل» اروپایی و «اکسپرسیونیسم انتزاعی» امریکایی و بهویژه «نقاشی کُنشی» و عملِ خودانگیختگی در نقاشی دیده میشود. بااینحال آثار ماده-محور و کُنشی وی گرچه بازیگوشانه بهنظر میرسند ولی براساس محاسبه شکل گرفتهاند: یعنی گرچه حسیاند ولی همزمان مواد برمبنای رفتارهایی عقلانی بر روی بوم دوبعدی شکل میگیرند.
علاقه همیشگی وزیری به تجربه با مواد غیرمعمول موجب شد تا در اواخر دهه 1340 به سمت مجموعهای از نقوش برجسته ریتمیک ساختهشده از آلومینیوم و ورقهای فلزی روی آورد. اندکی بعد وی این شیوه را به سمت مجموعهای متمایز از مجسمههای متحرک مفصلبندیشده گسترش داد. در طول دهه 1350 همین رویکرد را در مجموعه "هراس و پرواز" توسعه بخشید که نسخههای رنگینی از مجسمههای متحرک بودند که اکنون بر روی بومهای دوبعدی نصب شدهبودند. این مجسمهها بهنوبه خود منبع الهامی برای مجموعهای از نقاشیهایی شدند که نشانهای از بازگشت به اشکال غنی کارهای سهبعدی هنرمنداند. آنچه از مشعله هنرمند در تمامی این مجموعهها، هم نقاشی و هم مجسمه، میتوان برداشت کرد درک همیشگی وی از موضوع جوهری «فضا»ست.
وزیری مبلغ صادق مدرنیسم بهعنوان زبانی بینالمللی است و آشکارا این باور را در نوشتهها، گفتار و آثارش ترویج میکند. آثار فراتاریخی وی تجلی همین باورند و پافشاریاش بر ارزشهای فرمال یک اثر هنری تلاشی است برای تعریف خودمختاری هنر و استقلال آن از هر عامل بیرونی، چه روایت و یا ارجاعات ادبی و دلالتهای اجتماعی. بر مبنای همین باور است که هنر او هیچ وابستگی سیاسی یا اجتماعی را به نمایش نمیگذارد. اگر زبان هنر مدرن زبانی جهانیشده است، این شکل هنری ترجیحاً از تعینهای جغرافیایی مستقل و از وابستگیهای فرهنگی یا سنتهای محلی آزاد است. خلق نقاشیها و مجسمههای غیرسیاسی بدون هرگونه ارجاعی به نشانههای قومی و محیطی یا فرمولی از پیشموجود ویژگی متمایزی است در کار حرفهای وزیری. این ویژگی بهخوبی یادآور مؤثرترین تعریف مفهوم آبستراکسیون است - شاید هدف غالب هنر سده بیستم در غرب و دیگر سرزمینهایی که مدرنیسم مورد اقتباس قرار گرفت - که توسط کلمنت گرینبرگ فرمولهبندی شدهاست. او در مقاله «نقاشی مدرنیستی» پیشنهاد میکند که «هر هنری میبایست به شکل "خالصِ" خود ارائه شود و همین "خلوص" است که معیارهای کیفی و نیز استقلال آن هنر را تضمین خواهد کرد. "خلوص" میتواند به معنای خود-تعین باشد، و امر مهم خود-انتقادی در هنرها نیز به خود-تعینی توأم با حسی از انتقام تبدیل میشود.»2 تلاش برای تعریفی قابلقبول از آبستراکسیون ممکن است به این ختم شود که یک اثر هنری انتزاعی محصولی است که تجربهݘ تصویری بهشدت فردی و بهشکلی مؤثر بیسابقه را خلق میکند. تقریباً بدنه اصلی تمامی آثار وزیری بیانگر این خود-تعینی و تکینگی اثر هنری است. کارهای وی، هم نقاشیها و هم مجسمهها، حساسیت پرقدرتی از اشکال و رنگهای خودمختار و مفصلبندی فضایی را به نمایش میگذارند که در سراسر کار هنریاش وی را همراهی کردهاند. هنر وزیری مدرنیسمی جایگزین ولی مقتدر و استادانه را در بافتار ایران ارائه میکند که از هرگونه بازگشت نوستالژیک به کلیشههای آشنا پرهیز میکند.
تهران، مهر ماه ۱۳۹۴
1در آن سالها وزیری تألیف چند کتاب درسی هنری را آغاز کرد که محتوای همگی نشاندهندة علاقه و وفاداری شدید وی به هنر مدرن و بنیادهای آن بودند.
. 2Clement Greenberg, ‘Modernist Painting’, in Art in Theory 1900-2000, eds, Charles Harrison & Paul Wood (Malden, Oxford: Blackwell), p.
775
Autonomous Forms and Articulation of Space:
Mohsen Vaziri Moghaddam’s Art
Dr Hamid Keshmirshekan
For seven decades during the most crucial periods of Iranian art Mohsen Vaziri Moghaddam has been active as a vigorous artist, educator and writer. He also witnessed the decades of radical changes and transformations in Western art, including the eclipse of modernism and the birth of contemporary art. Having looked at his vast variety of artistic practices, although it seems that he has absorbed the contextual preference of these shifts, he has deliberately chosen his own path and artistic strategy which is not precisely complying with any of the pre-existing formats. Vaziri further played a significant role in promotion of modern painting and sculpture as forms of artistic expression thorough his teaching activities and writings in the 1960s and 1970s. It was in fact in line with the earlier attempts of pioneers of the previous generation who succeeded in formulation of modern poetry, literature and art. During the years when he taught at the Faculty of Fine Arts and Faculty of Decorative Arts he trained a number of modernists from the new generation who were extremely influential all through the next decades.1
The decades of the 1950s and 1960s also witnessed appreciation of national and cultural identity coupled with celebration of ‘national art’ and its representation in Iranian culture and art. This idea was then manifested in the works of many modernist artists. It is in this very context that Vaziri’s art seems quite self-governing, taking distance from any popular movement or tendencies within the country. Unlike many artists of his generation who were deeply involved in the issue of cultural identity in line with appropriation of Western stylistic formats, he deliberately distanced himself from reflection of any local theme. Perhaps he more than many other Iranian modernists has avoided reflecting narrative or literary reference to specific Iranian mythological or mystical implications. He rather believes any attempt to make an ‘Iranian art’ is condemned, as it would impose limitation to art and its origin.
Although Vaziri used elements from traditional Iranian art and architecture in his early works in the 1950s – reflecting the familiar modern styles such as Matisse’s Fauvism and geometric, stylised and colourful forms of Paul Klee – he never came back to this in his later periods. His later stages of artistic career demonstrate that although he has never abandoned his interest in modern masters – Klee in particular is discernible – he has moved to pure abstraction. Hence abstract values of forms, colours, lines, rhythm and spatial movement are among the most notable elements in his works throughout his long career. Using two-dimensional geometric shapes with bright colours in his later works, he created various experimental works with the use of various materials and media. In these works (Sand Paintings in particular) he was influenced by European Informal Art and American Abstract Expressionism, specifically Action Painting and its spontaneity. His informal material-oriented and gestural works, however, seem playful and calculated: they are intuitive but at the same time are intellectual treatments of material on two-dimensional canvas.
Vaziri’s continuous interest in experimenting with unconventional materials led him to work on a series of rhythmic reliefs made up of aluminium and iron sheets in the late 1960s. Shortly after he developed his style through a unique series of articulated mobile sculptures. During the 1970s he developed this approach through Fear and Flight series, the colourful version of the mobile sculptures but now attached to the two-dimensional canvases. In turn these sculptures inspired a series of paintings that marked a return to the well-defined shapes of his three-dimensional works. What would be discerned from the artist’s involvement in all these sets of works, both painting and sculpture, is a constant appreciation of the essential theme of ‘space’.
Vaziri is a sincere advocate of modernism as an international language and vividly promotes this belief both in his writings and works. His ahistorical works are materialisation of this certainty and his insistence on formal values of an artwork is an attempt to defend autonomy of art and its independence from any external agent, being narration, literary references or social implications. It is according to this belief that his art does not depict any political or geographical dependence. If the language of modern art is globalised, this art is rather liberated from geographical determination, free from cultural dependencies or local traditions. Creating apolitical paintings and sculptures without reference to any ethnic or environmental icons or pre-existing formula is a distinguishing feature in Vaziri’s artistic career. This would be reminiscent of the most influential definition of the concept of Abstraction – perhaps the dominant aspiration of 20th-century art, both in the West and other lands where modernism was appropriated – formulated by Clement Greenberg. In ‘Modernist Painting’, he suggests that ‘each art would be rendered “pure”, and in its “purity” find the guarantee of its standards of quality as well as of its independence. “Purity” meant self-definition, and the enterprise of self-criticism in the arts became one of self-definition with a vengeance.’2 An attempt at a consensus definition of abstraction might be that an abstract work of art is a production that creates a highly singular and effectively unprecedented visual experience. Vaziri’s almost entire body of works represents this self-definition and singularity of an artwork. His works, both paintings and sculptures, show a strong sensitivity towards pure and autonomous forms, colours and articulation of space that accompanied him throughout his entire career. Vaziri’s art suggests an alternative but solid and masterful modernism in Iranian context which avoids any kind of nostalgic return to the familiar stereotypes.
October 2015
1In those years, he started writing a number of art textbooks which all showed his deep interest and belief in modern art and its foundations.
2Clement Greenberg, ‘Modernist Painting’, in Art in Theory 1900-2000, eds, Charles Harrison & Paul Wood (Malden, Oxford: Blackwell), p. 775.
نمایشگاه " مروری بر آثار محسن وزیریمقدم " آبان 1394 گالری اعتماد
...
Overview and HistoryTehran is the capital of Iran and the largest city in the Middle East, with a population of fifteen million people living under the peaks of the Alborz mountain range.Although archaeological evidence places human activity around Tehran back into the years 6000BC, the city was not mentioned in any writings until much later, in the thirteenth century. It's a relatively new city by Iranian standards.But Tehran was a well-known village in the ninth century. It grew rapidly when its neighboring city, Rhages, was destroyed by Mongolian raiders. Many people fled to Tehran.In the seventeenth century Tehran became home to the rulers of the Safavid Dynasty. This is the period when the wall around the city was first constructed. Tehran became the capital of Iran in 1795 and amazingly fast growth followed over the next two hundred years.The recent history of Tehran saw construction of apartment complexes and wide avenues in place of the old Persian gardens, to the detriment of the city's cultural history.The city at present is laid out in two general parts. Northern Tehran is more cosmopolitan and expensive, southern Tehran is cheaper and gets the name "downtown."Getting ThereMehrabad airport is the original one which is currently in the process of being replaced by Imam Khomeini International Airport. The new one is farther away from the city but it now receives all the international traffic, so allow an extra hour to get there or back.TransportationTehran driving can be a wild free-for-all like some South American cities, so get ready for shared taxis, confusing bus routes and a brand new shiny metro system to make it all better. To be fair, there is a great highway system here.The metro has four lines, tickets cost 2000IR, and they have segregated cars. The women-only carriages are the last two at the end, FYI.Taxis come in two flavors, shared and private. Private taxis are more expensive but easier to manage for the visiting traveler. Tehran has a mean rush hour starting at seven AM and lasting until 8PM in its evening version. Solution? Motorcycle taxis! They cut through the traffic and any spare nerves you might have left.People and CultureMore than sixty percent of Tehranis were born outside of the city, making it as ethnically and linguistically diverse as the country itself. Tehran is the most secular and liberal city in Iran and as such it attracts students from all over the country.Things to do, RecommendationsTake the metro to the Tehran Bazaar at the stop "Panzda Gordad". There you can find anything and everything -- shoes, clothes, food, gold, machines and more. Just for the sight of it alone you should take a trip there.If you like being outside, go to Darband and drink tea in a traditional setting. Tehranis love a good picnic and there are plenty of parks to enjoy. Try Mellat park on a friday (fridays are public holidays), or maybe Park Daneshjou, Saaii or Jamshidieh.Remember to go upstairs and have a look around, always always always! The Azadi Tower should fit the bill; it was constructed to commemorate the 2500th anniversary of the Persian Empire.Tehran is also full of museums such as:the Contemporary Art Museumthe Abghine Musuem (glass works)the 19th century Golestan Royal Palace museumthe museum of carpets (!!!)Reza Abbasi Museum of extraordinary miniaturesand most stunning of all,the Crown Jewels Museum which holds the largest pink diamond in the world and many other jaw-dropping jewels.Text by Steve Smith.