0 Likes
Pooya Aryanpour (b. 1971, Tehran, Iran) is an artist, arts instructor, and university lecturer based in Tehran, Iran. While he is best Known for his artistic practice and impact on Iran’s contemporary art scene, he is also an innovative interior and studio designer, curator, artistic consultant, as well as a famed tennis coach and player.
One of the pioneering artists of his generation, Pooya has created a large body of artistic work as well as an extensive discourse, and has a wide-ranging influence as an instructor and educator in visual arts.
Aryanpour was born in a unique family and grew up in a specific atmosphere. His father, the late Amir Hossein Aryanpour (1925-2001) was pioneering Iranian lexicographer and sociologist, and had a great impact as a writer, translator, philosopher and literary figure during his lifetime. His paternal uncle, Amir Ashraf Arynapour (b. 1938), is an influential musicologist, musician, researcher, writer, and university professor. Prior to being admitted to Fine Arts high school, Pooya was homeschooled until his mid-teenage years, going through an exceptional early education.
Pooya Aryanpour started his artistic practice in mid-1990s, initially focusing on painting. Exploring subject material rooted in the traditions of Iranian culture, symbolism, schools and styles of narration, storytelling and folklore, Persian calligraphy schools and their impact on artistic traditions, architecture, and painting, his early pieces employed traces of color, abstract forms, and drawing to create mystery and suspense.
Developing his practice, ephemeral forms and lines fused together to create illusions of familiar shapes and structures, including plants, animals, artificial creations, architectural configurations, and impressions of the human body. Such studies led to his three-dimensional pieces, in which he combined practices in architecture, sculpting, and painting inspired by traditional Iranian ornamentation techniques such as mirror-work (Ayine-Kari), adapted to the artist’s vision using a plethora of modern approaches and procedures.
Using such techniques, these three-dimensional pieces often take the observer beyond their physical boundaries, as they create wide reflections that lead to plays of light, lines, and forms that create a sensory presence not unlike the sense of mystery found in Aryanpour’s paintings. Pooya’s sculptures and sculptural installations, while rooted in the very traditions and thought processes involved in his drawings and paintings, appear as large recognizable forms that involve the viewer in an interactive and performative act by plotting his drawings into intricate mirror-work and projecting them into the space.
Pooya Aryanpour’s teaching practice and style have been manifold aspects of his career, themselves leading to his exploration of collaborative and community projects, curatorial efforts, large-scale initiatives and continuous endeavors in the development of the concept of the Studio, which plays a central role in Pooya Aryanpour’s multi-dimensional practice. Since early in his career, he has designed, developed, and established a personalized concept of “the studio”, resulting in creating spaces where he could work on his practice and artistic projects, build up communities focused either on artwork production or collaborative efforts, develop an educational program and bring students together. The studio has been where he has evolved his philosophy, practice and intellectual discourse, continuously resisting the ephemerality and temporary nature of Tehran’s socio-political environment and artistic landscape, maintaining a steady pace and force, creating dialogue, and impacting others while remaining constantly open.
Pooya started teaching at a young age and has continued to expand his teaching practice ever since. As so, his creative style in teaching has evolved considerably and has led to substantially engaging with his students, assistants and collaborators. Projects such as “Nushabad Land Art” (2017, Nushabad, Kashan) and “Industrial Heritage” (2021, Dayhim Art Society, Pakdasht, Tehran) are examples of his multifaceted efforts involving teaching, artistic direction, curating, and design.
Pooya Aryanpour studied Painting at the Faculty of Art and Architecture, Azad University Tehran, where he obtained his Master’s degree in 1999. His work has been extensively exhibited, both in Iran and at international biennials, gallery shows, art fairs, and institutional exhibitions.
Aside from his artistic practice and teaching career, he is a prominent tennis player and instructor. In addition to his work as a university instructor, Aryanpour has been continuously supporting and presenting the younger generations of Iranian artists and art students by initiating and curating collective projects and exhibitions, serving on selection committees of several festivals, advising Iranian galleries, and setting up exhibitions, discussion panels, and critical analysis sessions.
پویا آریانپور (م. ۱۳۵۰، تهران)، هنرمند و مدرس هنر ساکن تهران است. هرچند فعالیتهای هنری او در سه دههی گذشته و تأثیرگذاریش در این عرصه بیش از همه موجب شهرتش شده، فعالیتهای دیگرش، همچون طراحی داخلی، پروژههای کیوریتوریال، مشاورهی هنری و البته بازی و تدریس تنیس در سطح ملی، نیز اهمیت بسزایی داشته و بسیار تأثیرگذار بودهاند.
پویا آریانپور یکی از هنرمندان پیشروی نسل خود است که در عین خلق مجموعهای گسترده از آثار هنری، طی فعالیتهای آموزشی خود، گفتمانی پُرثمر و تأثیری عمیق به وجود آورده است.
او در خانوادهای خاص متولد شد و در محیطی ویژه رشد کرد. پدر او، امیرحسین آریانپور (م. ۱۳۰۳، و. ۱۳۸۰)، یکی از پیشروترین جامعهشناسان و فرهنگنویسان ایران بود که در طول زندگی خود تأثیری شگرف بر نوشتار و ادبیات فارسی، ترجمه و فلسفه گذاشت. عموی او، امیراشرف آریانپور (م. ۱۳۱۷)، نیز موسیقیشناس، موسیقیدان، پژوهشگر، نویسنده، و استاد دانشگاه نامدار در حوزهی موسیقی است. پویا پیش از ورود به هنرستان، در خانه آموزش میدیده و ازاینرو، تجربهای منحصربهفرد از تحصیلات ابتدایی داشته است.
پویا آریانپور فعالیت هنری خود را اوایل دههی ۱۳۷۰ آغاز کرد. او در ابتدا بر نقاشی متمرکز بود. سوژههای این دورهی کاری او عموماً از سنتهای فرهنگ ایرانی، نمادشناسی آن، مکتبها و سبکهای روایتگری و قصهگویی، فرهنگ عامه، مکتبهای خوشنویسی ایرانی و تأثیرشان بر سنتهای هنری، معماری، و نقاشی برگرفته شده است. مبنای آثار اولیهی او خطوط رنگی، فرمهای انتزاعی و طراحی، با هدف ایجاد فضایی رازآلود و تعلیقآمیز بودند.
در سیر تحول آثار پویا آریانپور، فرمها و خطوط موقتاً در هم آمیختند تا نوعی توهمِ آشناییپنداری را در شکلها و ساختارهای نقاشی، از جمله گیاهان، حیوانات، سازههای مصنوع، ترکیببندیهای معماری و قالبهایی از بدن انسان، به وجود آورند. مطالعات و طرحهای او در همین حیطهها به آثار او شکلی سهبعدی بخشید؛ آثاری که حاصل ادغام صورتهای معماری، مجسمهسازی و نقاشی هستند و از سنتهای تزیینی ایرانی مانند آیینهکاری الهام گرفتهاند که به شیوهها و رویکردهایی نو و با تطبیق بر نگاه هنرمندانهی آریانپور، به کار بسته میشوند.
آثار حجمی او، با بهرهمندی از چنین رویکردی، بیننده را در محیطی قرار میدهند که تجربهای فراتر از مواجهه با یک شیءِ صرف را رقم میزند: هر قطعه، با ایجاد بازیهای نوری و انعکاسها، از حدود فیزیکی خود پیشتر میرود و حضور خود را با برانگیختن احساسات مختلف مخاطب تثبیت میکند. این تأثیر به فضای رازآلود نقاشیهای آریانپور بیشباهت نیست. مجسمهها و چیدمانهای حجمی پویا ریشه در همان سنتها و فرایندهایی دارند که او در آثار نقاشیاش از آنها بهره میبرد، اما تجربهی مخاطب با آنها بسیار تعاملیتر و کُنِشیتر میشود: او با فرمها و شکلهایی آشنا مواجه میشود که بازتاب طراحیهای هنرمند بر آینهکاریهای ظریف و تجسد این طرحها بر خود فضا و محیط هستند.
فعالیتهای آموزشی و سبک تدریس پویا آریانپور از وجوه چندبعدی کار او بودهاند که خود منجر به برخی تجربههای گروهی، کیوریتوریال، پروژههای گسترده در مقیاسهای بزرگ، و پیشرفت سیر مطالعاتی او دربارهی مفهوم آتلیه و توسعهی آن شدهاند. «آتلیه» از آغاز فعالیت پویا، نقشی اساسی در تمام جنبههای کاری او داشته و از ابتدا، مفهومی ویژه بوده که او آن را همسو با نیازها، رویکردها و نگرش خود شخصیسازی کرده است. پویا از آغاز فعالیتش آتلیههای مختلفی را طراحی و برپا کرده و مفهوم آن را بهصورت مستمر توسعه داده است. در نتیجهی این رویکرد، فضاهای آتلیهای او به ضرورت کار، آثار، پروژههای هنری و نیازهای دیگر او شکل گرفتهاند. از جملهی این نیازها، برپاکردن جمعهایی برای آفرینش هنری و تولید آثار، پیشبرد پروژههای گروهی و همکاریمحور، برنامهها و کارگاههای آموزشی، و گردهمآوردن هنرجویان بوده است. همچنین، آتلیه فضایی برای توسعهی فلسفهی شخصی، فعالیت و مسیر هنری، و گفتمان خردمندانهی او بوده که همواره، با آهنگی کمشتاب و ایجاد گفتوگو، تأثیرگذاری بر فضا و دیگران، و حفظ روحیهای پذیرا، در تقابل با ناپایداری و بیدوامی محیط اجتماعی-سیاسی و منظر هنری تهران قرار گرفته است.
پویا تدریس را از سنین جوانی شروع کرد و از همان ابتدا، بهمنظور گسترش ماهیت و دامنهی فعالیتهای آموزشی خود کوشیده است. ازاینرو، رویکرد آموزشی خلاقانهی او همواره پیشرو و در حال تکامل بوده، بهطوری که منجر به ارتباطی تنگاتنگ و پیوسته با شاگردان، دستیاران، و همکاران او شده است. پروژههایی همچون «لندآرتِ نوشآباد» (۱۳۹۶، نوشآباد، کاشان)، و «میراث صنعتی» (۱۴۰۰، جامعه هنری دیهیم، پاکدشت، تهران)، نمونههایی از تلاشهای چندوجهی پویا بهمنظور همسوکردن مسیرهای آموزشی، مدیریت هنری، کیوریتوریال، و طراحی او بودهاند.
پویا آریانپور دانشآموختهی نقاشیِ دانشکدهی هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران (کارشناسی ارشد، ۱۳۷۸) است. آثار او تاکنون بهطور گسترده هم در ایران هم در دوسالانهها، نمایشگاهها، آرتفرها، و نهادهای بینالمللی به نمایش در آمده است.
او بهجز فعالیتهای هنری و آموزشی در حیطهی هنر، بازیکن و مربی تنیس شناختهشدهای است. آریانپور در کنار تدریس در دانشگاه، همواره با ایجاد پروژههای هنری و نمایشگاههای کیوریتوریال، مشاوره به گالریهای ایرانی، و برگزاری نمایشگاهها، نشستها، و جلسات نقد و بررسی، نقشی پررنگ در حمایت و توسعهی فضای هنرهای تجسمی و هنرمندان ایرانی داشته است.
...
Overview and HistoryTehran is the capital of Iran and the largest city in the Middle East, with a population of fifteen million people living under the peaks of the Alborz mountain range.Although archaeological evidence places human activity around Tehran back into the years 6000BC, the city was not mentioned in any writings until much later, in the thirteenth century. It's a relatively new city by Iranian standards.But Tehran was a well-known village in the ninth century. It grew rapidly when its neighboring city, Rhages, was destroyed by Mongolian raiders. Many people fled to Tehran.In the seventeenth century Tehran became home to the rulers of the Safavid Dynasty. This is the period when the wall around the city was first constructed. Tehran became the capital of Iran in 1795 and amazingly fast growth followed over the next two hundred years.The recent history of Tehran saw construction of apartment complexes and wide avenues in place of the old Persian gardens, to the detriment of the city's cultural history.The city at present is laid out in two general parts. Northern Tehran is more cosmopolitan and expensive, southern Tehran is cheaper and gets the name "downtown."Getting ThereMehrabad airport is the original one which is currently in the process of being replaced by Imam Khomeini International Airport. The new one is farther away from the city but it now receives all the international traffic, so allow an extra hour to get there or back.TransportationTehran driving can be a wild free-for-all like some South American cities, so get ready for shared taxis, confusing bus routes and a brand new shiny metro system to make it all better. To be fair, there is a great highway system here.The metro has four lines, tickets cost 2000IR, and they have segregated cars. The women-only carriages are the last two at the end, FYI.Taxis come in two flavors, shared and private. Private taxis are more expensive but easier to manage for the visiting traveler. Tehran has a mean rush hour starting at seven AM and lasting until 8PM in its evening version. Solution? Motorcycle taxis! They cut through the traffic and any spare nerves you might have left.People and CultureMore than sixty percent of Tehranis were born outside of the city, making it as ethnically and linguistically diverse as the country itself. Tehran is the most secular and liberal city in Iran and as such it attracts students from all over the country.Things to do, RecommendationsTake the metro to the Tehran Bazaar at the stop "Panzda Gordad". There you can find anything and everything -- shoes, clothes, food, gold, machines and more. Just for the sight of it alone you should take a trip there.If you like being outside, go to Darband and drink tea in a traditional setting. Tehranis love a good picnic and there are plenty of parks to enjoy. Try Mellat park on a friday (fridays are public holidays), or maybe Park Daneshjou, Saaii or Jamshidieh.Remember to go upstairs and have a look around, always always always! The Azadi Tower should fit the bill; it was constructed to commemorate the 2500th anniversary of the Persian Empire.Tehran is also full of museums such as:the Contemporary Art Museumthe Abghine Musuem (glass works)the 19th century Golestan Royal Palace museumthe museum of carpets (!!!)Reza Abbasi Museum of extraordinary miniaturesand most stunning of all,the Crown Jewels Museum which holds the largest pink diamond in the world and many other jaw-dropping jewels.Text by Steve Smith.